سقوط ازاد

“And those who were seen dancing were thought insane by those who could not hear the music.”


سقوط ازاد

“And those who were seen dancing were thought insane by those who could not hear the music.”


۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

۳۱
خرداد
۹۹

شاید همه امون به نوعی اسم کتاب چشم هایش بزرگ علوی رو شنیدیم ، معرفی دوستان یا تاریخ ادبیات دبیرستان ، شاید برای همین بود که این کتاب رو با اتتظارات بالا شروع کردم ، ولی در نهایت این اتتظارات با ناامیدی همراه بود ،و با عاشقانه ای نسبتا ساده مواجهه شدم که در نهایت مطلب جدیدی برای ارائه نداشت این داستان با تابلو چشم هایش استاد ماکان اغاز میشود و تلاش های ناظمی که مرید استاد هست برای کشف راز این چشم ها که ما را به سرگذشت زنی به نام فرنگیس میکشاند که از زیبایی افسانه ای و چشم هایی افسون گر برخوردار هست ، در نظر شخصی من چشم ها نماد دنیای درون انسان هاست و متفاوت بودن چشم ها در لحظه نماد جدال درونی و همیشگی انسان است ، ناامیدی خواستن ولی نرسیدن ، ناامیدی عدم استعداد ولی خواهان بهترین بودن ، رنجی هست که همه ی ما در بازه ای از زندگی خود تجربه کرده ایم ، و اشخاصی هویت واقعی خود را در لا به لای برگ های زندگی از دست میدهند، گاها برای لبخندی از جانب کسی که دوست میدارند ،و در انتهای این جاده کم اند اشخاصی که دقیق از هویت خود باخبر باشند! ایا قیمت عشق از دست دادن خود هست ؟ یا عشق وسیله ای هست برای یافت خود ؟ 

  • Maryam Nouroozi
۲۰
خرداد
۹۹

I was falling helpless in a shower of waste,
reaching my arms out toward the others
falling in disorder everywhere around me.

At the last instant,
approaching the surface,
the fall slowed suddenly,

and we were all
unconcerned,
regarding one another in approval

Thomas Kinsella

Free Falling | Character Sketch 1.1 by Mahek Shaikh on Dribbble

  • Maryam Nouroozi